شاید شما هم تجربه کرده باشید…
در زمان تعطیلات به شهری توریستی در داخل کشور سفر می کنید، هوس یک غذای محلی مخصوص همان شهر و استان را کرده اید یا شاید دوست داشته باشید یک غذای محلی مخصوص آن شهر را که هرگز نخورده اید اما تعریف های بسیاری درباره آن شنیده اید در همان شهر امتحان کنید؛ به یکی از رستوران های خوب شهر می روید، منو رستوران را باز می کنید و دنبال آن غذای خاص می گردید اما هر چه بیشتر منو رستوران را بالا و پایین می کنید بیشتر تعجب می کنید…
چرا؟ بگذارید یک مثال ساده از تجربه شخصی ام بزنم:
همین عید امسال به لاهیجان سفر کردم، هوس کته و کباب ترش مخصوص گیلان و مخلفات و خاص این غذا را کرده بودم، به اکثر رستوران های شهر و حتی رستوران های اطراف برای خوردن این غذا رفتم، منوی تمام رستوران ها را دیدم ولی اثری از کته و کباب ترش نبود که نبود! حتی اثری از دیگر غذاهای محلی گیلان هم نبود، با اینکه می دانستم گیلان یکی از استان هایی است که تنوع غذایی بسیار زیادی دارد، اما تمام منوها انگار که کپی منوی رستوران های تهران بود. ساعت از شش بعد از ظهر هم گذشته بود و من هنوز گرسنه بودم و دنبال کته با کباب ترش مخصوص گیلان می گشتم.
به چندتا از رستوران ها که رفتم پرسیدم چرا هیچ غذای محلی در منوی رستوران نیست؟ و تمام غذاها همان غذاهای رستوران های تهران است؟
و همه در اوج تعجب من، جواب می دادند که در تعطیلات عید نوروز و تابستان و … منوی محلی رستوران ها را جمع می کنند و منوی تهرانی می گذارند!!!
خیلی برایم عجیب بود چون من گردشگری بودم که دوست داشتم وقتی به شهری سفر می کنم حتما یکی دو تا از غذاهای محلی آن شهر را امتحان کنم اما فقط با غذاهای تهرانی روبه رو می شدم!
خرید از فلایتیو
خلاصه آن روز برای خوردن کته و کباب ترش بعد از کلی گشتن و آدرس گرفتن از این و آن به یک کبابی کوچک محلی خارج از شهر لاهیجان رفتم و جای شما خالی کباب خوشمزه ای هم خوردم اما آنجا هم خبری از چاشنی های خاص گیلانی نبود!
به هر حال، من همیشه فکر می کردم که به هر شهری که مسافرت می کنم، بهترین فرصت را دارم تا غذای محلی آن شهر را به صورت کاملا اصیل در همان شهر امتحان کنم و لذت ببرم، اما این انتظارم برآورده نشد!
شاید تقصیر خودمان باشد که کم کم همه شهرها و نواحی ایران را داریم مثل هم می کنیم و هویت اصلی هر فرهنگ را کمرنگ می کنیم، غذا یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده هویت فرهنگی و جغرافیایی و تاریخی هر شهری است که نماینده بسیاری از ناگفته های آن شهر است.
اما ما گردشگران به جای آنکه طی سفر از فرهنگ مقصد سفرمان، چیزی برداریم تا همیشه با خودمان داشته باشیم، حتی چیزی کوچک مثل طعم خوش یک غذای محلی اصیل، فرهنگ یکدست و از پیش آماده ای را با خودمان به همه جا می بریم و به همه جا تزریق می کنیم.
این مساله را از صحبت هایی که با رستوران داران لاهیجان کردم برداشت کردم، چون همه آنها می گفتند که در زمان تعطیلات عذاهای محلی جذابیتی برای مسافران و گردشگران ندارد و آنها همان غذاهای عادی را که همه جای ایران می توان پیدا کرد می خواهند!
خیلی حیفم آمد که می دیدم شهر پر است از مسافر و گردشگر و جلوی تمام رستوران ها پر از جمعیت است اما نه برای خوردن غذاهای محلی هیجان انگیزی مثل کته و کباب ترش، یا ترشی تره و میرزا قاسمی و ماهی دودی … بلکه برای خوردن همان چنجه و کوبیده و جوجه مخصوص و قرمه سبزی!