قسمت اول این مقاله را اینجا بخوانید.
فیلمهای خیابانی پاریس:
دیوا (Diva)
این فیلم بر اساس رمان پر رمز و رازی اثر دلاکورتا ساخته شده است. دیوا داستان یک پستچی جوان عاشق پیشه را دنبال میکند که در شبکه گروهی از افراد فریبکار شامل یک خواننده اپرا، دزدان دریایی، گانگستر، پلیس گرفتار شده است و افرادی ناشناس به او کمک میکنند. در این فیلم بخشی از محله تویلری (The Tuileries) یعنی بین ایستگاههای متروی کنکورد (Concorde) و اپرا (Opera)، در صحنههای عاشقانه و تعقیب گریز معرفی میشود.
طلاق (Le Divorce)
لوکیشن فیلم در مجاورت محله سنت ژرمن (Saint-Germain) قرار دارد. این فیلم داستان دو خواهر آمریکایی را بیان میکند که در پاریس زندگی میکنند و یکی از آنها قصد طلاق از همسرش را دارد و دیگری یک رابطه عاشقانه را با یک مرد متأهل آغاز میکند. فیلم نگاه جالبی به برخی از تفاوتهای فرهنگی میان آمریکاییها و فرانسویها دارد و بیشترین تفاوت حول محور خیانت میچرخد. مخاطب میتواند با ایزابل (کیت هادسون) همذات پنداری کند زیرا او تلاش میکند با یک زن و شوهر فروشنده لباس زنانه ارتباط صمیمانهای برقرار کند.
شکستن بال پروانه (حوادث) ((Le Battement d’ailes du Papillon (Happenstance)
آدری توتو (آملی)، ستاره فیلم، زن جوانی است که یک روز تصمیم میگیرد با رفتن به ایستگاه و سوار شدن تصادفی در یک خطر مترو سپری، زوج روحی و همسر آینده خود را ملاقات کند. با این کار، حوادث کوچک و زنجیرهای از رویدادهایی اتفاق میافتند که باعث تغییراتی در زندگی این زن میشود و هم زمان داخل و خارج ایستگاه مترو را نشان میدهد. بیشتر تصاویر فیلم منطقه ۲۰ پاریس را نشان میدهد. این فیلم جذاب به شما امکان تماشای شهر به همراه یک داستان خوب و مجموعهای از شخصیتهای باورپذیر را میدهد.
آخرین تانگو در پاریس(Last Tan, in Paris)، خیالبافها (The Dreamers)
با وجودی که فاصله ساختن این دو فیلم از جانب برناردو برتولوچی نزدیک به ۳۰ سال بوده است، اما دو فیلم تقریباً یک زمان از شهر پاریس را به تصویر میکشند. آخرین تانگو در پاریس در سال ۱۹۷۲ فیلمبرداری و ساخته شده است و قصه فیلم خیالبافها که در سال ۲۰۰۲ ساخته شده است، مربوط به سال ۱۹۶۸ است. باید در نظر داشت که تمهای صریح جنسی هر دو فیلم ممکن است برای برخی از تماشاگران ناخوشآیند باشد. بسیاری از تصاویر فیلم آخرین تانگو در پاریس در منطقه شانزدهم این شهر ضبط شده است و پل بیرحکیم (Pont de Bir Hakeim) در فیلم نقش پررنگی دارد. محل زندگی و تردد شخصیتهای فیلم خیالبافها نیز در منطقه لاتین (Quartier Latin) پاریس است.
یک عاشقانه کوچک (A Little Romance)
این فیلم ارزشمند درباره نخستین عشق و عشق دوران نوجوانی است. این اتفاق در پاریس و زمانی روی میدهد که دختر یک تاجر آمریکایی (که نقش آن را دیان لین بازی میکند) با یک پسر فرانسوی دوست داشتنی و فقیر دوست میشود. آن دو پس از گوش دادن به داستانهای عاشقانه یک مرد سالخورده (با بازی لارنس اولیویه)، این زوج به شهر ونیز فرار میکنند تا با بوسههایشان در ساحل و زیر نور خورشید عشق آتشینشان را ابدی کنند.
مسیح ابراهیم (Monsieur Ibrahim)
در این فیلم شاهد دوستی یک نوجوان یهودی با یک بقال مسلمان در محله پورت سنت دنیس (Porte Saint Denis) در دهه ۱۹۶۰ هستیم. این فیلم را میتوان یک فیلم خیابانی به معنای کامل آن تلقی کرد و شما در آن مناظری از شهر را میبینید که هرگز در یک تور شهری مشاهده نخواهید کرد.
دروازه نهم (The Ninth Gate)
دروازه نهم فیلمی عجیب، هیجان انگیز و در نهایت احساساتی، در مورد یک فروشنده کتابهای کمیاب است که برای یافتن کتابهایی که شیطان به او نشان میدهد، تلاش میکند. فیلم با نمایش مکانهای پر زرق و برق در اطراف ایل دو لا سیتی (Iles de la Cité) و سنت لوئیس (Saint-Louis) فضای بینظیری را ایجاد میکند.
محل وندوم (Place Vendôme)
فیلم را میتوان به مثابه یک جادوی کوچک در نظر گرفت که زیبایی جاودانه کاترین دونو را در خلال داستان سرقت الماس به تصویر میکشد. فیلم با نشان دادن برخی از بخشهای جالب پاریس و نماهای داخلی یک آپارتمان افسانهای، زیباییهای این شهر بسیار جذاب را نشان میدهد.
چهارصد ضربه
فرانسوا تروفو یکی از نخستین فیلمسازهای پیشگام جنبش موج نو است که فیلم آملی در مونمارتر (un-Amelie Montmartre) او در دهه ۱۹۵۰ ساخته شده است. این فیلم مانند بسیاری از فیلمهای موج نوی فرانسه، دارای تصاویری خشن و واقع گرایانه از شهر پاریس است که باعث میشود شما احساس کنید واقعاً در محلههای پاریس در رفت و آمد هستید. نکته دردناک اینکه خود فیلمساز یعنی فرانسوا تروفو نیز در گورستان مونمارتر به قتل رسیده است.
گربه گمشده (When the Cat’s Away)
این فیلم یک داستان کم نظیر در مورد زنی است که به دنبال گربه گمشده خود محله باستیل (Quattro Bastille) را جستجو میکند. به این ترتیب شما با تماشای این فیلم یک نقطه نظر خوب از این محله پاریس، چه از منظر توریستی و همچنین از منظر افرادی که در آنجا زندگی میکنند، به دست خواهید آورد.
از نفس افتاده ((À Bout de Souffle (Breathless) و دار و دسته خارجیها ((Bande à Part (Band of Outsiders)
از نفس افتاده و دار و دسته خارجیها، دو فیلم معروف از سه فیلم شناخته شده موج نوی فرانسه هستند که کارگردان آنها ژان لوک گدار است. (فیلم سوم این دسته چهارصد ضربه فرانسوا تروفو است که به آن اشاره کردیم. در مقام مقایسه از نفس افتاده فیلمی معروفتر و بحث برانگیزتر از فیلم دوم یعنی دار و دسته خارجیهاست و دار و دسته خارجیها بیشتر به عنوان یک سرگرم کننده شناخته شده است. هر دو فیلم حس و حال یک فیلم جنایی درجه ب هالیوودی را دارند که قصد گدار نیز از ساختن آنها همین بوده است. دار و دسته خارجیها دارای صحنهای به یاد ماندنی از ماجرای سه سرباز فراری در موزه لوور (Louvre) است که در حدود ده دقیقه از فیلم را به خود اختصاص میدهد و برناردو برتولوچی نما به نمای آن را در فیلم خیالبافها بازسازی کرده است. او همچنین از صحنههای پایانی از نفس افتاده را نیز در فیلم خودش بازسازی کرده است.
روح پاریس (L’Esprit de Paris)، آملی ((Amelie (Le Fabuleux Destin d’Amélie Poulain)
اگر از کسانی که شهر پاریس را دوست دارند، بپرسید فیلم مورد علاقه شما چیست، به احتمال زیاد به یکی از این دو فیلم یعنی روح پاریس و آملی اشاره میکنند. لوکیشن فیلم آملی خانهای در محله مون مارتر است و داستان زندگی یک زن جوان را به نمایش میگذارد که والدینش بیش از حد در تربیتش سفت و سخت گرفتهاند. او در فیلم سعی میکند به انجام کارهای خوب بپردازد و از سوی دیگر سر به سر همسایگانش مقالهای در مورد تأثیرات آملی در محله مون مارتر بلافاصله پس از اکران فیلم در مجله نیویورک تایمز چاپ شد که به محبوبیت فیلم کمک شایانی کرد.
یک آمریکایی در پاریس (An American in Paris)
سکانس آغازین فیلم به نمایش زیباترین و معروفترین مناظر پاریس میپردازد و البته این تنها بخشی از فیلم است که در پاریس فیلمبرداری شده است، اما کمپانی مترو گلدن مایر به گونهای فیلم را ساخته است که با تماشای آن احساس میکنید روح شهر نور را لمس کردهاید.
جیگی (Gigi)
فیلم جیگی چند موقعیتهای مکانی آشنای شهر پاریس را به تصویر میکشد و بیش از همه آنها بر لا بل ایپوک (La Belle Époque) تمرکز دارد.
مولن روژ (۱۹۵۲) (Moulin Rouge)، رقص فرانسوی (۱۹۵۶) (French Cancan) و مولن روژ (۲۰۰۱) (Moulin Rouge)
این سه فیلم بسیار متفاوت با یک موضوع مشترک، درباره یکی از معروفترین کلوپهای شبانه جهان یعنی مولن روژ ساخته شدهاند. قرار دارد. مولن روژ ساخته شده در سال ۱۹۵۲ به کارگردانی جان هاستون، بیوگرافی یک شخصیت تخیلی یعنی هنری تولوز لاترک (با نقش آفرینی خوزه فرر) به تصویر میکشد. لاترک نقاش پست امپرسیونیستی است که نقاشیها و پوسترهایش مولن روژ را جاودانه کرده است. فیلم دوم یعنی رقص فرانسوی، به زندگی لا گولیو، طراح رقص کانکان (نوعی رقص فرانسوی) میپردازد. لوکیشن این فیلم نیز کلوپ مولن روژ است و تصویری خیره کننده از این کلوپ به تماشاگر میدهد. در فیلم سوم یعنی مول روژ به کارگردانی باز لورمن تفریح وجه بارزی دارد. در اینجا هنرمند را به عنوان یک فرد میخواره، تلخ و خودخواه، میبینیم.
کارگردان فیلم اول یعنی مول نروژ (۱۹۵۲)، ژان رنوار است که نخستین فیلم فرانسوی زبان او پس از بازگشت از تبعید خودخواستهاش به آمریکاست. او با پرداخت یک داستان تخیلی مولن روژ را به تصویر میکشد و با رنوار خودش در مون مارتر و پدرش، نقاش برجسته امپرسیونیست است که سالهاست در این منطقه زندگی کرده و نقاشی کرده است، ساختن این فیلم از جانب او جای تعجب نیست. این فیلم یک داستان عاشقانه جذاب از پشت صحنه است و مولن روژ جدید تا حدی شبیه به آن ساخته شده است. در پایان فیلم این جمله که «نمایش باید ادامه پیدا کند» به شیوهای ملایم و نه چندان غم انگیز ادا میشود.
در مقابل فیلم مولن روژ (۲۰۰۱) اثر باز لورمان فیلمی موزیکال است که پر از تصاویری شیرین و رقص است. فیلم ترانههای پاپ معاصر و یک داستان عاشقانه تراژیک را با هم ترکیب کرده و یک ملودرام خیره کننده را پیش چشم تماشاگر میگذارد.
مویسقی بلوز پاریسی (Paris Blues)
لوکیشن این فیلم (که درباره موسیقی جاز است) محله سن ژرمن (St. Germain) است که به شما کمک میکند به همراه دوربین در سرتاسر محله بچرخید تا ببینید در میان کلوپها و کافههای دود گرفته، کدام یک از گروههای جاز زیرزمینی پنجاه ساله پاریس باقی ماندهاند. پل نیومن و سیدنی پواتیه، ستارههای فیلم نوازندگان بیگانهای هستند که در دوازده سالگی وارد پاریس شدهاند. آنها با دو دختر آمریکایی (جوآن وودوارد و دیهان کارول) ملاقات میکنند. این فیلم با حضور هنرپیشههای ستارهاش و موسیقی بینظیر لویی آرمسترانگ، شما را به تمامی مجذوب خود خواهد کرد.
آیا پاریس میسوزد؟ (Paris Brûle-t-il? (Is Paris Burning?))
فیلم جنبش آزادیخواهی در پاریس سال ۱۹۴۴ را نشان میدهد با این شعار که فرانسویها «میمونهای تسلیم شده پنیرخور» نیستند و مأموران محافظه کار جمهوری خواه باید این را باور کنند. این نبرد مانند حضور تانکهای آمریکایی در خیابانهای آلمان نبود، بلکه یک جنگ سخت چریکی بود که از یک خیابان به خیابان دیگر میرفت. حضور ستاره بینظیر هالیوود (کریک داگلاس در نقش پاتون) و تصویری کلی که از مبارزات مقاومت فرانسه ارائه میشود، فیلم را بسیار دیدنی کرده است. در فیلم اعضای نهضت مقاومت فرانسه برای بیرون کردن نازیها از شهر تلاش میکنند و از سوی دیگر نازیها منتظر دستور هیتلر برای تخریب شهر هستند. شما با تماشای این فیلم یک دیدگاه عمیق تاریخی نسبت به برخی از مکانهایی که در سفر به پاریس خواهید داشت، به دست میآورید.
آدری در پاریس (Audrey dans Paris)
یک مواجهه خنده دار (Funny Face)، عشق در بعدازظهر (Love in the Afternoon)، جدول کلمات متقاطع (Charade)، و هنگامی که پاریس میسوزد (Paris — When It Sizzles)
به نظر میرسد که آدری هپبورن چه در نقش یک فرد محلی ظاهر شود، چه توریست باشد و یا تبعیدی، تور لیدر فیلمهای پاریسی است. او ستاره چهار فیلم پاریسی است که همه آنها کاملاً جذاب هستند و دیدنشان خالی از لطف نیست. بدیهی است زمانی که فیلمی در پاریس فیلمبرداری شود، و مکانهای بسیار زیبا و دوست داشتنی را نشان میدهد.
نخستین فیلم آدری هپبورن در پاریس یک مواجهه خنده دار نام دارد که میتوان آن را به دلیل پس زمینههای زیبایش در دسته فیلمهای کارت پستالی قرار داد. جمله مهیج سلام پاریس( Paris! Bonjour) که در فیلم گفته میشود میتواند به تنهایی انگیزهای برای بستن چمدانهایتان و سفر شما به پاریس باشد. این فیلم بر خلاف یک آمریکایی در پاریس، بیشتر نماهای یک مواجهه خنده دار در شهر پاریس فیلم برداری شده است و شما قادر خواهید بود مکانهای زیبای پاریس در ماههای می تا دسامبر با حضور آدری هپبورن و فرد آستیر را ببینید. تصاویر شگفت انگیز این فیلم ارزش تماشای آن را دارد.
آدری در یک مهمانی بعد از ظهر در ماه دسامبر با گری کوپر آشنا میشود و با او روابط عاشقانهای برقرار میکند. اختلاف سنی این دو در فیلم کمی فضا را مبهم میکند، هر چند که در عالم واقع گری کوپر دو سال از فرد آستیر جوانتر بود، اما نوع نورپردازی و تصاویری از کوپر در سایه، سن او را بالاتر نشان میدهد. دموریس شارلیر، یک کارآگاه خصوصی است که از جانب پدر آدری برای تحقیق درباره فرانک فلانگان (کوپر) استخدام شده است چرا که به نظر میرسد این مرد در برقراری ارتباط با زنان انگلیسی، ید طولایی دارد. اکثر نماهای فیلم در سوییت فلانگان در هتل ریتز (Hotel Ritz) و در آپارتمان شارلیر فیلمبرداری شده است؛ هرچند که نماهای آغازین فیلم برخی از زیباترین مناظر پاریس را به تصویر میکشد.
در فیلم جدول کلمات متقاطع آدری هپبورن بیوه یک کهنه سرلباز است که گرفتار فتنهای از جانب همرزمان سابق همسرش میشود. یکی از این رفقا کری گرانت است. نقاط اوج فیلم در رویال پالاسیس (Palais Royal) در کنار ستون های دانیل بورن و هتل سنت ژاک (Hotel Saint Jacques) که آدری در آن اقامت داشت، روی میدهد.
در فیلم هنگامی که پاریس میسوزد آدری هپبورن در نقش یک نویسنده همکار برای ویلیام هولدن (به عنوان یک فیلمنامه نویس خارج از دور و متوقف شده در دوران آدری) ظاهر میشود. هر دوی آنها در توهمات خود گرفتار شدهاند و گمان میکنند که میتوانند در مدت ۴۸ ساعت یک فیلمنامه نوشته و به نوئل کووارد به عنوان یک تهیه کننده هالیوود بفروشند. داستان فیلم چندان جذاب و جدی نیست و به نظر میرسد که اکنون و برای مخاطب امروز با توجه به حضور ستارههای قدیمی، جالبتر از زمانی است که به روی پرده رفت. در این فیلم مناظر زیادی از شهر پاریس به نمایش در نمیآید اما تصاویری کارت پستال از شهر دیده میشود و حتی صحنههای فیلم برداری شده در استودیو نیز جذاب است و به نظر میآید که تصویری واقعی از شهر را نشان میدهد.
بی تردید وقتی که پاریس سفر کنید، به دنبال برخی از مکانهای ذکر شده در این مقاله خواهید گشت؛ مکانهایی که در فیلمهای پاریسی به زیبایی تمام آنها را مشاهده کردهاید. پاریس نه تنها شهر نور است، بلکه شهر سینما نیز هست.